سیاستگزاران دوره‌ی قاجاریه

میرزا حسن خان پیرنیا-بخش دوم (پایانی)

ج- کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان میرپنج: اگرچه مشیرالدوله در روند کودتای سوم اسفند ماه ۱۲۹۹دستگیر نشد امّا در زمان فرمانروایی سید ضیاء الدین طباطبایی خانه‌نشین بود. در چرخه فرمانروایی قوام‌السلطنه و خیزش کلنل محمد تقی خان پسیان تلاش در گشودن آشتی‌جویانه رخدادها داشت. کلنل نیز داوری مشیرالدوله را درباره خود پذیرفته بود. پس از قوام ‌السلطنه با نمایانیِ خواهانی مجلس، مشیرالدوله در بهمن ۱۳۰۰ ریاست وزرایی را پذیرفت. نخستین چالش کابینه‌ی پیرنیا «کودتای» ابوالقاسم لاهوتی در تبریز بود که در واخواست به در هم آمیختن ژاندارمری و نیروی قزاق آغاز شد و سرانجام با گسیل نیروی قزاق به فرماندهی حبیب‌الله خان شیبانی و گریختن لاهوتی به شوروی در پایانه‌های بهمن ماه ۱۳۰۰ پایان پذیرفت. مشیرالدوله تلاش کرد تا راهبند خونریزی در تبریز گردد. بنابراین از همان آغاز دستور داد مخبرالسلطنه که در دید آذربایجانی‌ها، به ویژه پس از سرکوب جنبش خیابانی، مرد خوش‌نامی به شمار نمی‌رفت به تهران برگردد. مشیرالدوله در تلگراف خود یادآور شد مجلس به مخبرالسلطنه نیازمند است. همزمان به اجلال‌الملک دستور داد تا به خواست خیزش‌کنندگان، نایب الایاله آذربایجان شود. هم‌چنین خواسته شد که اجلال‌الملک پاسداری نماید که تا رسیدن دستور میان نیروی قزاق و ژاندارمری برخوردی روی ندهد و آشتی میان کسان ( اصلاح ذات البین) به کنش درآید. کنش دیگر مشیرالدوله در این چرخه پیشنهاد نوشته واگذاری برجستگ نفت شمال به شرکت آمریکایی بود که با ربایش همراهی مدرس و نصرت‌الدوله فیروز انجام گرفت و گفتگو درباره‌ی آن تا مجلس پنجم به درازا کشید و با واخواست اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس رو به رو شد. مشیرالدوله برای جلوگیری از خشونت‌های فرماندار نظامی و تندروی‌های روزنامه‌ها نوشته بهسازی قانون مطبوعات و پدیدآوری گروه دادمند(هیئت منصفه) را به مجلس نمایاند که پس از گفتگوهای بسیار در روز ۱۰/۰۸/۱۳۰۱ بر نهاده شد. نمایاندن این نوشتار از سوی دولت، واکنش گردانندگان روزنامه‌ها را درباره‌ی شیوه‌های کاربست آن را برانگیخت و آن را کنشی برای کرانمندی آزادی‌ها دانستند. اما با فرتاش برپایی کمیسیون پیشنهادی مشیرالدوله برپایه وارسی کنش‎های سردارسپه، همچنان تندروی‌های وی دنباله داشت. افزون بر این به برانگیخت او یا با تکاپوی انجمن (syndicate)های کارگری با گرایش« مارکسیستی» دست از کارکشیدن‌هایی رخ داد که انگیزه سستی و ناتوانی کار دولت و توان سردار سپه گردید که سرانجام، گنجاندن نامه یک کارگر«قورخانه»(سلاح خانه) در روزنامه «حقیقت» دستاویز نیازین را به سردار سپه داد تا با پیامی ناسزا آمیز به مشیرالدوله خواهان بازایست (توقیف) روزنامه‌ی «حقیقت» شود و مشیرالدوله پس از نافرمانی با آن کناره‌گیری کرد به گونه‌ای پوزش خواهی پسی سردار سپه نیز واخواست دوباره مجلس برای رئیس الوزرایی هوده‌ای نداشت. در آستانه گزینشهایی که فرنشین انجمن وارسی بر گزینش‌ها به گردن داشت با گفتار باز نمود مجلس فرنشینی کابینه را پذیرفت و در واپسین نشست مجلس چهارم کابینه خود را در خرداد ۱۳۰۲ به این مجلس شناساند. اما این کابینه که به دولت «محلل» آوازه یافته بود در برابر زیاده‌خواهی سردار سپه و تلاش او برای رسیدن به رئیس الوزرایی دیرندگی نیاوردپیرنیا در واخواست به دستگیری و دور کردن( تبعید) قوام السلطنه از سوی سردارسپه از رئیس الوزرایی کناره‌ گرفت(آبان ماه ۱۳۰۲). پیرنیا در مجلس پنجم به نمایندگی از تهران گزینش شد و در روند کناره‌گیری و خشم و پرخاش (قهر) سردار سپه(۱۸/۰۱/۱۳۰۳) همبود گروهی بود که برای دلجویی از او روانه رودهن شدند. پیرنیا به هنگام برکندن قاجاریه از رفتن به مجلس خودداری کرد و پس از آن نیز در مجلس پیدا نشد. در گزینش‌های مجلس ششم نیز فرنشین انجمن قانونی بازرسی بر گزینش‌ها را به دوش داشت و نیز با نگاه به این که به نمایندگی نیز برگزیده شد، همچون چرخه هفتم نمایندگی را نپذیرفت. هموندی در کمیسیون فرهنگ و فرنشینی کمیسیون بهسازی دادگستری در ۱۳۰۶، واپسین سمت‌های دولتی او بود و پس از آن حتی از پذیرفتن فرنشینی دیوان تمییز(دیوان عالی کشور) خودداری کرد و هرچند تا پایان زندگی خانه‌نشین بود دشواری‌های همبودین را پیگیری می‌کرد ودرباره‌هایی همچون پیمان نامه نفت ۱۳۱۲/۱۹۳۳ از گفتار ناسازگاری خود پروا نداشت.

د-داوری؛ درگذشت و بزرگداشت

داوری درباره‌ی زندگی سیاسی پیرنیا گوناگون است. اما همه خوش‌نامی وی در حیطه سیاست را ستوده‌اند به گونه‌ای که در آبان ماه ۱۳۵۱ مجلس بزرگداشتی به انگیزه‌ی یکصدمین سال زایش او در دانشگاه تهران برگزار شد و دولتمردان و فرهنگ‌دوستان کشور یادش را گرامی داشتند. میرزا حسن پیرنیا در ۲۹/۰۸/۱۳۱۳ پس از دوسال بردباری بیماری در گذشت و در آرامگاه خانوادگی در امامزاده صالح به خاک سپرده شد.

ه-اندیشه‌ها و یادمان‌ها: حسن پیرنیا در دستگاه دولت با دوراندیشی(conservatism) ویژه‌ی خود که گاه خرده‌گیری دیگران را در پی داشت اندیشه‌هایش را در میان می‌گذاشت. او به فرنام حقوقدانی که گواه دگرگونی روسیه‌ی تزاری و جنبش دادخواهی ایران بود، اندیشه بهسازی دادگستری را از زمان سفارت فراگماردک در سر داشت و در چرخه‌ی وزارت خود با ارایه سه پیرنگ قانونی در بر گیرنده پایه‌های سازو برگ دادگستری در ۳۱۱ ماده قانون‌گذاری دادرسی‌های حقوقی در ۸۱۲ ماده و قانون دادرسی‌های کیفری در ۵۰۶ مادّه از بنیانگذاران نظام قضایی نوین ایران بود. نمونه کار پیرنیا برای گردآوری قوانین حقوقی؛ قوانیین روسیه، عثمانی و فرانسه بود.باره دیگری که از دید مشیرالدوله ارزش بسیار داشت فراهم سازی دارایی(مالیه) بود.در این زمینه نیز قانون بهسازی برآورد و شمارش، کاستی قانون ۲۳ خرداد ماه و پیشنهادنامه (لایحه) سازمانی وزارت دارایی را به مجلس نمایاند و در مجلس نخست با اندیشه برپایی بانک ملی همراهی کرد. اندیشه بهسازی ارتش نیز ریشه در فراگیری‌های سپاهی پیرنیا در روسیه داشت و در همین راستا برای پرورش نیروی کارآزموده آن «مدرسه نظامی احمدی» را بنیاد نهاد که به مدرسه نظام مشیرالدوله آوازه داشت(۱۲۹۶ خورشیدی) در پی کودتای ۱۲۹۹ با یکی شدن این آموزشگاه و دو آموزشگاه دیگر «مدارس نظام» ریخت گرفت. بهسازی ‌ها در سیاست درونی در سر برنامه‌های پیرنیا قرار داشت و در سیاست فرامرزی، نگهداشت بی‌سویگی و بهره‌یرداری از توان سوم برای سودهای ملی را دنبال می‌کرد.وی سپس‌ها در پاسخ به خرده‌گیرانکه اورا دوراندیش می‌دانستند؛ نداشتن پشتیبان در مجلس و ستیز با خواسته های کسی دولتمردان را راهبند بنیادین پیشرفت کارها دانست. پرداختن به فرهنگ که مشیرالدوله آن را مایه خوشبختی همه ملت‌ها و آرمان جنبش همبودگاه می‌دانست و بها دادن به زبان فارسی سرشناسی دیگری از پشتکار و تلاش او بود و به همین انگیزه دوبار به وزارت فرهنگ رسید و در زمان کناره‌جویی از سیاست نیز همبودی کمیسیون معارف را در سال ۱۳۰۲ پذیرفت که بهسازی معارف و نگارش کتاب‌های درسی به گردن او بود. پیرنیا در همین چرخه، نوشتن کتاب‌های «تاریخ ایران باستان» و  «داستان‌های ایران قدیم» به شیوه‌های تاریخ‌نگاری نوین را آغاز کرد که به چینش در ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ پخش شدند. از کتاب نخست نیز با فرنام ایران کهن (قدیم) فراهم شد که در آموزشگاه‌ها آموخته می‌شد. پس از آن به پیشنهاد کمیسیون معارف برای گردآوری تاریخ رسای ایران، نوشتن بخش پیش از اسلام آن را به گردن گرفت و بخش‌هایی از آن را با نام «ایران باستان» پخش کرد اما با مرگ وی این پیرنگ نارسا ماند. نگاشته‌های تاریخی مشیرالدوله بیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی فروهر(روحیه)ها و اندیشه‌های نویسنده و زمانه اوست. مشیرالدوله با نگاهی جستجوگر شهر آیینی کهن ایرانی را دستمایه بالندگی و نازش ملی قرار داد و همچون میرزا آقاخان کرمانی، تاریخ را «سند پاک‌نژادی و بزرگواری» هر ملتی می‌دانست، دلبستگ پیرنیا به ریزگان چگونگی‌های شهر نشینی و پرهیز از گستردک نام دودمان‌ها و پادشاهان نشان‌دهنده هنایش روش میرزا بر شیوه تاریخ‌نگاری اوست ارزش یادمانهای پیرنیا، گذشته از تیزنگری نگرش او در بهره‌گیری از نوین‌ترین نوشته‌های آن زمان است که شماری از فرهنگ‌دوستان مانند سعید نفیسی، عباس اقال آشتیانی و سید حسن تقی‌زاده وی را در این راه یاری رساندند. حسن پیرنیا در ده سال پایان زندگی بیشتر به کارهای فرهنگی و دانشی گرفتار بودو یادگارهای با ارزشی همچون گردایه سه پوشه‌ای تاریخ ایران باستان و داستان‌های قدیم و حقوق بین‌الملل را نوشت. کتاب تاریخ ایران باستان (در سه پوشه) نخستین کتابی است که به شیوه دانشی و برپایه گواهمندی و یافته‌های باستان‌شناسی درباره‌ی گذشته‌ی تاریخی ایران نگاشته شد، و هنوز نیز مورد نگرش است.

وبرای نکویی پایان

روزی مشیرالدوله به سرای مدرس آمده و به او می‌گوید که حضرت آقا نهشت این کشور کی درست می‌شود؟ مدرس پاسخ می‌دهد:«روزی که تو بروی نایین و سرگرم کشاورزی شوی و من بروم اصفهان و کار طلبگی خودم را دنبال کنم!»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *