سیاستگزاران دوران قاجاریه
(مشیر الدوله های ششگانه تاریخ ایران)
الف – میرزا جعفرخان مشیرالدوله تبریزی :
مهندس میرزا جعفرخان تبریزی نخستین کسی است که در تاریخ سیاسی ایران دارنده پاژنام (لقب) «مشیرالدوله» بوده است. او از زمره نخستین دانشورانی بوده که در سال ۱۲۳۰ ه.ق. رهسپار اروپا (لندن) شده و به فراگیری دانش ریاضی پرداخته و پس از بازگشت به میهن در شهر تبریز به آموزندگی ریاضیات می پردازد. سپس در سال ۱۲۵۲ به سرپرستی سفارت ایران در استانبول گمارده شده و به زمان هفت سال در امپراتوری عثمانی (ترکیه امروزی) خدمتگذاری می کند. زمانی که ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۵ میرزا آقا خان نوری (اعتماد الدوله) را از جایگاه صدراعظمی برکنار می سازد؛ به جای گزینش صدراعظم نوین، شش وزارتخانه بنیاد می گذارد که به «شورای دولتی» نامگذاری و میرزا جعفر خان مشیرالدوله در سر آن جای می گیرد.
مشیرالدوله در سال ۱۲۷۷ از سوی دولت ایران به سمت ایلچی گری (پیام رسانی embassy) ویژه گمارده ی دربار انگلیس می شود که پس از یک سال ماندگاری در آنجا به میهن برگشته و با نگهداری سرپرستی شورای دولتی به سمت سرپرستی (تولیت) آستان قدس رضوی گمارده می شود که پس از چندی پیشکاری در آنجا در جمادی الآخر سال ۱۲۷۹ در همانجا بدرود زندگی می گوید.
مشیرالدوله ی نخست، یکی از رهپویان راه امیرکبیر و دانش اندوخته ای بزرگمنش بوده است. از کارهای برجسته و کرامند او، آمایش و دستینه کردن پیمان نامه ی بازرگانی میان بلژیک و اسپانیا و ایران در زمان ایلچی گری خود در استانبول بوده است. از دیگر پیشکاری های او گزینش خط کرانه و مرز زمینی میان ایران و عثمانی بوده که همراه با نمایندگان دولت های روس، انگلیس و عثمانی بدین کار کرامند پیروزی یافته و نامی بلند و نیک از خود به یادگار گذاشته است.
مشیرالدوله اول دارای کتابی در دانش «شمارگری» (حساب) به نام «خلاصه الحساب» است که به چاپ رسیده است. دیگری دست نوشتار ارزشمند او در زمینه ی چگونگی خط مرزی میان دولت ایران و عثمانی به نام «تحقیقات سرحدیه» است که دربرگیرنده ی نوشته ای تیزنگر و در خور به کار گیری نکته های تاریخی و خواندنی است.
ب – حاج میرزا حسین خان مشیرالدوله ی قزوینی (سپهسالار اعظم) :
زیست نامه آرسته و رسای میرزاحسین خان قزوینی (مشیرالدوله دوم) در جستار آتیه نوشتار خواهد شد . اما اکنون به کوته سخن، او دولتمرد چرخه ی قاجاریه، و چون پدرش ؛ میرزا نبی خان امیردیوان قزوینی، داماد فتحعلی شاه قاجار بوده که در سال ۱۲۴۳ ه.ق. در قزوین پای به پهنه ی گیتی نهاده است. او در بُن ، نوه ی «عابدین بیگ» علی آبادی مازنی است که به قزوین کوچ می کند و در پیشگاه شاهزاده علینقی میرزای رکن الدوله – پسر فتحعلی شاه قاجار و فرمانروای قزوین، پیشه ی ویژه تراشی داشته و به همین انگیزه کین توزان؛ سپهسالار اعظم را «دلاکزاده» گفته اند. (دلاک، کارش کیسه کشی در گرمابه و پیرایشگری است)
میرزا حسین خان که فرزند سرآمد خانواده بوده است آموزش های آغازین را در قزوین به انجام می رساند و به مدرسه دارالفنون راه می یابد. زبان فرانسه و دانش های ریاضی را فرا می گیرد و در سال ۱۲۵۵ ه.ق. به سمت منشی گری به میرزا باقر ملک الکتّاب سپرده می شود و پس از چند سالی نیز به کارگماری (استخدام) وزارت خارجه در می آید. وی نزد میرزا جعفر خان تبریزی (مشیرالدوله اول) دانش های نوین را فرا می گیرد.
میرزا نبی خان امیر دیوان؛ به سپارش امیرکبیر که با وی پیوستگ پایمردانه ویژه ای داشته؛ میرزا حسین خان و برادرش میرزا یحیی خان را برای فراگیری به فرانسه روانه می سازد. میرزا حسین پس از ماندگاری کوتاهی در دیار فرنگ به زودی به ایران باز می گردد و با اینکه فراگیری او در همان پایه و تراز دانش اندوزی بهنجار (معمولی) بازمانده می ماند اما از هوش سرشار؛ توان گفتار، پشتکار و سخت کوشی بالایی بهره مند بوده است . او به زبان های عربی، فرانسه و انگلیسی آشنایی و چیرگی داشته، پس از بازگشت به میهن در وزارت خارجه به کار گمارده می شود.
میرزا حسین خان در سن ۲۴ سالگی از سوی امیرکبیر به فرنام کارگزار روانه بمبئی می شود و سه سال در این شهر ماندگار می شود. در زمان صدارت اعظمی آقا خان نوری سه سال در تفلیس نماینده سیاسی (کنسول) ایران می شود. پس از برکناری آقاخان نوری به زمان ده سال در اسلامبول، وزیر مختاری، سرکنسولی و سفارت کبرایی ایران را به گردن داشته و پاژنام « مشیرالدوله» یی را پیدا می کند. او در رهسپاری ناصرالدین شاه به عتبات عالیات در رکاب سلطان صاحبقران بوده و هنگام بازگشت به ایران وزیر دادگستری، وزیر جنگ شده و پاژنام «سپهسالار اعظمی» را دریافت و برفور به جایگاه صدارت می رسد.
مشیرالدوله دوم در راستای آشنایی با شهرنشینی اروپایی پیش نیازهای رهسپاری شاه را به اروپا فراهم می کند اما شوربختانه در راه بازگشت، به انگیزه دسیسه دسیسه بازان و دیگر موارد، شاه او را در رشت رها کرده و صدرات عظمایی را به میرزا یوسف خان مستوفی الممالک واگذار می نماید. اما شاه او را دوباره به وزارت جنگ و وزارت خارجه می گمارد و در رهسپاری بار دوم خود به اروپا سپهسالار را با خود به همراه می برد. باز هم به انگیزه هنگامه انگیزی ملاعلی کنی و سید صالح عرب و بسیاری از شاهزادگان زیان دیده، از کار برکنار می شود و به قزوین فرستاده می شود. (تبعید می شود)
دیری نپایید که در آذربایجان غربی پیشامد «شیخ عبیدالله کُرد» پیش می آید و روز به روز فروزینه ی آتش آشوب فروزان تر و دامنه دارتر می شود. شاه برای رانش این آشوب، مشیرالدوله را فرمانده سپاه و پیشکاری روانه آذربایجان می کند. این آشوب به انگیزه کاردانی و نیک اندیشی مشیرالدوله خوابانده می شود. شاه بر سر آن بوده تا به پاداش کار برجسته مشیرالدوله او را به جایگاه والایی برنشاند ولی چون رشکوندان و چشم تنگان آسوده ننشستند، شاه او را برای دلداری دادن (تسلیت) و همدردی با امپراتور روسیه روانه آنجا کرد.
سرانجام و به کوته گفتار مشیرالدوله در سال ۱۲۹۸ ه.ق. به سمت والی گری سرزمین پهناور خراسان و سرپرستی آستان قدس رضوی گمارده می شود . او نیز چون همتای گذشته ی خود (مشیرالدوله اول) در همانجا به گونه رازناکی بدرود زندگی می گوید. آنچه را که در مورد سپهسالار اعظم برشمرده شد اندکی از بسیار بود که در جای خود به گستردگی نوشتار خواهد شد.
پ – میرزا یحیی خان مشیرالدوله قزوینی :
میرزا یحیی خان پس از درگذشت برادرش میرزاحسین خان زبانزد به مشیرالدوله (سوم) می شود. او همراه برادرش برای فراگیری زبان فرانسه به فرانسه می رود و سپس به سفارت ایران در پترزبورگ برخوردار می گردد. سپس میرزا آقاخان نوری او را به آجودانی (adjudant) خود بر می گزیند. (آجودان افسری است که دستورات فراتر از خود را انجام می دهد) اما او پس از برکناری اعتمادالدوله (آقاخان) آجودان ویژه ی ناصرالدین شاه می شود.
در سال ۱۲۷۷ به سمت فرستاده ی ویژه شاه به استانبول می رود. پس از یک سال در رکاب مظفرالدین میرزای جانشین (ولیعهد) به آذربایجان رفته و زبانزد به «معتمدالملک» می شود. در سال ۱۲۸۸ فرمانروایی عراق به او واگذار می شود. دیری از گماردگی او نگذشته که به «وزارت ویژه» می رسد. او در سال ۱۲۹۰ در سفر شاه به فرنگ همراه شاه بوده و در سال ۱۲۹۱ فرمانروای یزد و پس از یک سال استاندار (والی) فارس می شود. در سال ۱۲۹۴ به فرمانروایی مازندران یعنی سرزمین نیاکانش گمارده می گردد. او در همین جایگاه بوده که شاه برای بار دوم راهی فرنگستان می شود و سپهسالار اعظم که وزیر جنگ (دفاع امروز) و خارجه از همراهان بوده برادر خود (یحیی خان) را به جانشینی وزارت خارجه و سپهسالاری سپاه بر می گزیند.
میرزا یحیی خان در سال ۱۲۹۷ وزیر «دیوان بنایی ممالک محروسه (ایران) » می شود. او پس از درگذشت برادرش (مشیرالدوله دوم) یعنی در سال ۱۲۹۹ به وزارت دادگستری می رسد و فرنام مشیرالدوله (سوم) پیدا می کند. ناصرالدین شاه در سال ۱۳۰۱ ق یحیی خان را که چهارمین همسر عزت الدوله یعنی همسر پیشین امیرکبیر و خواهر شاه بوده، گمارده ی شادباش جشن بالش (بلوغ) ولیعهد روسیه می کند. در راستای همین سفر بوده که فرنام «جناب اشرفی» می گیرد. جناب اشرف همیشه خواهان و چشم به راه رسیدن به جایگاه وزارت خارجه بوده است. از اینرو پس از درگذشت برادرش حسین خان برای رسیدن به جایگاه وزارت امور خارجه از نزدیک شدن بیگانگان، از زمره روس ها کوتاهی نداشته تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۰۲ به آرمان دیرین خود می رسد ولی با فشار سفیر روس به وزارت دادگستری، همراه با وزارت بازرگانی نیز رسیده و سرانجام در سال ۱۳۰۹ در می گذرد.
«لرد کرزن» انگلیسی در کتاب سرشناس «ایران و مسئله ی ایران» وی را از دیدگاه شهرنشینی (تمدّن)، آشنایی با چند زبان بیگانه، میزان فراگیری ها بسیار ستوده و وی را بهترین و برازنده ترین وزیر کشور شیر و خورشید دانسته هرچند که او به روس ها گرایش داشته است.
ت – شیخ محسن خان مشیر الدوله (مظاهر تبریزی) :
چهارمین فردی که پاژنام مشیرالدوله می یابد زنده یاد شیخ محسن خان مظاهر تبریزی است. پدرش (حاج شیخ کاظم تبریزی) بازرگانی پیشه داشته . شیخ محسن خان زبان فرانسه را در مدرسه دارالفنون به نیکی آموخته بوده است و در همان مدرسه به دیلماجی می پردازد و پس از چندی به هموندی وزارت امور خارجه در می آید. در آغاز صدرات اعتمادالدوله گمارده ی پترزبورگ و در سال ۱۲۸۲ قمری وزیر مختار لندن شده و به «معین الملک» زبانزد می شود.
در سال ۱۲۸۹ سفیر کبیری عثمانی به وی واگذار می شود و به زمان بیست سال آزگار در آن دیار پیشکاری می کند. در سال ۱۳۰۹ او را به تهران فرا خوانده و به وزارت دادگستری می گمارند. در همین سال بوده که مشیرالدوله سوم (میرزا یحیی خان) در می گذرد و فرنام مشیرالدوله ای به شیخ محسن دهش (عطا) می شود. او در همین پست وزارت ماندگار می ماند تا اینکه در سال ۱۳۱۴ ق. یعنی در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه و صدارت امین السلطان به وزارت امور خارجه می رسد اما به انگیزه ی کسالت، ناگزیر به رهنوردی پاریس شده و در همانجا زندگی را بدرود می گوید.
ث – میرزا نصرالله خان مشیرالدوله نائینی :
پنجمین مشیرالدوله، میرزا نصرالله خان نائینی است. میرزا نصرالله خان برای گذراندن زندگی از زادگاه خود راهی تهران می شود و در این شهر به فراگیری دانش می پردازد. در زمان ناصرالدین شاه و وزارت میرزا سعید خان مؤتمن الملک سمت «ثبّاتی» (کارمندی که فشرده نامه های اداری را در دفتر ویژه نگارش می کرده = اندیکاتور نویس) وزارت امور خارجه را به پیمان داشته است. او به انگیزه زیرکی و کاردانی از گامه ثباتی به منشی گری سوم و سپس به منشی اول پیشرفت می کند و شایستگی افزودن فرنام «خان» بر نام خود را می یابد و کم کم به ریاست «اداره روس» رسیده و فرنام «مصباح الملک» به او پیشکش می شود.
میرزا نصرالله خان از زمره مردانی بوده که همیشه برای رسیدن به جایگاه های والا و بالنده می کوشیده تا جایی که به دستیاری (معاونت) وزارت خارجه می رسد. سپس در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه به فرنام مشیر الملکی می رسد. هنگامی که شیخ محسن خان مشیرالدوله در می گذرد، این میرزا نصرالله خان (که تا آن زمان دستیار وزارت خارجه بوده) به فرنام مشیرالدوله دست یافته و وزیر خارجه می شود. (۱۳۱۷ ق.) . در کشاکش جنبش مشروطه و فشار کاتوزیان ها (روحانیون) و بازاریان، عین الدوله از جایگاه صدارت برکنار و مشیرالدوله پنجم به جای وی گمارده می شود.
او نخستین صدراعظم زمان مشروطه بوده است. مظفرالدین شاه پنج روز پس از دستینه کردن (امضای) فرمان مشروطیت در می گذرد. هنگامی که محمدعلی میرزا تاجگذاری می کند مشیرالدوله از صدراعظمی کناره گیری می کند و شش ماه پس از کناره گیری در پنجم شعبان همان سال با دنیا بدرود می گوید.
ج – میرزا حسن خان مشیرالدوله (پیرنیا) :
یکی از سیاستمداران زنده و نامور ایران در سده ی واپسین، زنده یاد میرزا حسن خان پیرنیا (مشیرالدوله) است. او در آغازه های سال ۱۲۹۱ قمری در تبریز زاده می شود. پدرش او را برای فراگیری به مسکو و برادرش حسین را روانه فرانسه می کند. حسن در رشته ی حقوق با گرفتن درجه کارشناسی (لیسانس) از دانشگاه مسکو به تهران بر می گردد. میرزا حسن برای اولین بار به فرنام وابسته ی سفارت ایران در پترزبورگ گمارده می شود. زمانی که پدرش (میرزا نصرالله خان مشیر الملک نائینی) وزیر امور خارجه بود به تهران فرا خوانده می شود و رئیس کابینه (دفتر) آن وزارتخانه شده و به «مشیرالملک» زبانزد می شود.
در همین زمان او به اندیشه پایه گذاری مدرسه عالی سیاسی که خود در آن رشته درس خوانده بود می افتد و با میانجی گری پدرش ، شاه ، پروانه آن را می دهد. او پس از برگشت شاه از رهسپاری دوم به فرنگ به سمت سفارت پترزبورگ گزینش می شود. او پس از درگذشت پدر به مشیرالدوله (ششم) زبانزد و برای اولین بار در کابینه ناصرالملک وزیر خارجه می شود.
پس از کابینه ناصرالملک بیست بار در کابینه های گوناگون (نظام السلطنه، علاءالسلطنه، ناصرالملک، سپهدار اعظم، صمصام السلطنه، عین الدوله و مستوفی الممالک) به وزارت خارجه، معارف، دادگستری ، بازرگانی، پست و جنگ گماشته می شود. مشیرالدوله ششم در چهارچرخه، به ریاست وزرایی (نخست وزیری) می رسد و از او به خوش نامی یاد می شود. او دارای چند کتاب چاپ شده می باشد: تاریخ ایران قدیم – تاریخ ایران باستان – ایران باستانی – حقوق بین الملل – داستان های ایران قدیم.
می گویند روزی به مدرس می گوید حضرت آقا کی روزگار این کشور به سامان می رسد؟ مدرس می گوید هرگاه تو برگردی نائین و کشاورزی نیاکانت را دنبال کنی و من از مجلس بروم اصفهان و در حوزه تدریس کنم. و چه نکته ای ؟!
گفته شده : «گاو مشیرالدوله ؛ مشیرالدوله گاوان است» .