تنی چند از «خدومان» در گذشته بندر ریگ
( من اصبح ولم یهتم بأمور المسلمین فلیس منهم …. )
در نشستی که به اتفاق استاد حسین جواهری با «شیخ الشهروند» و پیش کسوتی از پیش کسوتان (دینی – تاریخی ) بندرریگی مان (حاج حسین اسلامی) داشتیم، از ایشان خواستیم که به عنوان فردی معمّر و موجّه در زمینه خدومان و به ویژه میهمان نوازان بندرریگ ما را یاری دهند که (چون غرض آمد هنر پوشیده شد)
حاج اسلامی به عنوان ذی المقدمه چنین تقریر داشتند:
انسان موجودی است اجتماعی که بدون تردید و (علی قدر مراتبهم) دارای یک اثر وجودی است و این استعداد نیز قویاً در جمع شکوفا می شود. اندیشه وران و معلمان اجتماعی با بیان و قلم؛ مردم را به تعاطف، تعاضد، همدلی، خدمت رسانی و مواسات دعوت می کرده اند که (خیر النّاس، انفعهم للناس) در فرهنگ دینی، آن عمل و خدمتی ارزش داشته و عامل کمال آدمی است که انگیزه و انجامش، قرب و رضا مندی پروردگار باشد نه اینکه عامل، به اسم و رسمی رسیده و به جایگاهی دست یابد اما با نیش منّت و منیّت ، نوش خدمت را زایل کند. (ولا تبطلو اصدقاتکم بالمّن و الاذی) اسلام بر ارزش های اجتماعی اشخاص و حیثیت آنان تأکید و ابرام می ورزد و هر خدمت و کار نیکی را که ارزش ها و موقعیت افراد را ندیده انگارد بر آن مهر رد و ابطال می زند و برعکس، هر عمل و خدمت نابی را که از جایگاه ارزشی برخوردار است، ارج می نهد.
خدمتی که برای آوازه و زیبا جلوه دادن اعمال و رفتار و خوش نامی عرضه گردد آلوده بوده و در پیشگاه حق، غیر مقبول است. این آفت، روح عمل را میرانده و آن را قالبی بی محتوا جلوه می دهد. قرآن مجید، به انفاق و خدمات عمومی تأکید می کند ولی این اعمال برخاسته از شهرت طلبی را نمی پذیرد و آن را ناشی از عدم اعتقاد به پروردگار و روز جزا می داند. (کالذی ینفق ماله رثاء الناس و لا یؤمن بالله و یوم الأخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب … الخ)
از دیدگاه «وحی» ، بین خدمت به مردم و محبوبیت نزد خداوند رابطه تنگاتنگی وجود دارد. در حال حاضر، هر چند که رشد روز افزون صنعت و فن آوری از سویی آسایش جسمی بسیاری را به همراه خود به ارمغان آورده اما از سوی دیگر، این زندگی عصبی و شتابزده امروزی آفت های اخلاقی و روانی بزرگی را نیز پدید آورده، از آن جمله به بوته ی فراموشی سپردن خدمت به خلایق گذشتگان است.
(شود جهان، لب پرخنده ای ، اگرمردم، کنند دست یکی در گرهگشایی خلق – صائب)
اغتنام فرصتی است تا برای نمونه، تنی چند از افراد خدوم را با تکیه بر میزان میهمان دوستی شان از
حافظه ی تاریخ شفاهی خود بیرون کشیده و به پاس خدماتشان ثبت تاریخی نمائیم – بدون اینکه محدود به نامبردگان زیر باشد و با عنایت به اینکه «اثبات شیئی، نفی ما عدا نمی کند»
۱-مرحوم (عبدالرضا) کربلائی محمدعلی (رسولی) : روشندلی نوشین روان و بسیار باهوش. ایشان منزل نسبتاً مجهز و وسیع خود را بدون کمترین چشمداشت مادّی و غیر مادّی با ضمیری روشن برای ایامی چند در اختیار کسانی می گذاشته که بعضاً و یا عمدتاً با احشام خود از کازرون، دوان و سایر نقاط مشابه، فرآورده های باغی خود را برای عرضه و تقاضا به بندرریگ می آورده و در مقابل، کالاهای تجارتی را خرید
می کرده اند. مرحوم عبدالرضا به این سوداگران خدمات رسانی می کرده است. از جمله به هنگام نیاز ، آب مشروب میهمانان خود را شخصاً از چاه های آب برادرش (مرحوم غلامعلی) که با محل فاصله زیادی داشته است ، تأمین و به محل اتراق سوداگران منتقل می کرده است.
بدون تردید تحمل این زحمت برای یک فرد روشندل کار اسانی نبوده و تنها حسّ میهمان دوستی و غریب نوازی نیروی محرکه قبول این زحمات بوده است. (از بازماندگان و منسوبین مرحومه بانو حاجیه فاطمه حاج عبدالرضا رخصت و پروانه می خواهیم تا یادی از این بانوی بزرگوار خیّر داشته باشیم. این بانو مکان ویژه ای را برای افراد غیر بومی که مثلاً برای معالجه مرضای خود و یا موارد دیگر به بندرریگ آمده و ره به جایی نداشته اند اختصاص می داده است و در صورت لزوم کمک های مادّی نیز می نموده اند. بدون تردید این حرکت انسان دوستانه نیز نماد و جلوه ای از حسّ انسان دوستی و میهمان نوازی مشارالیها بوده است. روانش شاد)
در زمینه زنده یاد عبدالرضا رسولی، جالب تر این است که ایشان شخصاً برای تأمین قسمتی از آب مشروب شهروندان بندرریگ با وسایل سنتی آن روز یعنی «بیل» و «منتیل» (دیلم) شخصاً اقدام به حفر چند حلقه چاه در محل معروف به «بند» غلامعلی می نموده است و در صورت لزوم و عندالاقتضا، به این اقدام خداپسندانه تداوم می ورزیده است. در زمینه ی اجرای اذان های سه گانه و مناجات «آبی بنوش» در لیالی ماه مبارک رمضان از پشت بام حسینیه احمدی (کل احمد) استفاده می کرده است.
مضافاً اینکه برادر ایشان مرحوم کربلائی غلامعلی کربلایی محمدعلی (رسولی) نیز چنانچه در بالا اشاره شد مبادرت به حفر حلقات چاه در محل معروف به «سربست» و معروف به «بند» غلامعلی کرده اند. ( بند = سد = بست : همان زمین ناهموار – فرهنگ معین ) ما فرصت را مغتنم می شماریم و برای شادی روح کربلائی محمدعلی و فرزندان ایشان از جمله کدخدا حاج عبدالرسول طلب آمرزش می کنیم.
۲- مرحوم (حاج شیخ علی) کربلائی محمدحسن (مصدق) : نامبرده از شمار معاریف، حکیمان و معتمدین بندرریگ و فردی بسیار معنون و متنفّذ بوده اند. برای نمونه زمانی بین خوانین حیات داوود و شبانکاره نقاری پیش می آید اما با شیخوخیت و درایت ایشان و عموزاده اش (مرحوم شیخ عبدالله فاضل) به استناد (انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم ….. الخ) به صلح و صفا ختم می شود.
از جمله کارهای عام المنفعه ایشان احداث «بند» معروف به حاج شیخ علی در زمین های وسیع در نزدیکی باغ معروف «خان» بوده است که چاه های آن از آب بسیار شیرین و گوارا برخوردار و فی سبیل الله مورد استفاده عموم مردمی که امکانات حمل و انتقال را از آن «بند» داشته اند قرار می گرفته است. برخی از کهنسالان محلی از وجود و آثار بند حاج شیخ علی شناخت کامل دارند.
در نوشتار دیگری نیز اشاره شده است که بخش بیرونی منزل ایشان محل مدرسه منوچهری بندرریگ بوده که خود، نوعی از خدمت فرهنگی آن مرحوم تلقی می شود. از ویژگی های زبانزد نامبرده تجلی اخلاق و سیره خانوادگی مرحوم حاج شیخ علی، میهمان نوازی او در سطحی گسترده و نظرگیر بوده است. سوای میهمان پذیری ایشان در سطح کلّی ، شخصیت های برجسته کشوری و اداری بوشهر که به لحاظ مسائل اداری وارد بندرریگ می شده اند بدون تردید میهمان ایشان بوده اند. چرا که هم دارای سعه ی صدر و اشتهار بوده و هم تمام امکانات متداول پذیرایی از میهمانان خود را داشته است. مضافاً اینکه ایشان بعد از پایان فریضه نماز با توقف بیشتر در مسجد نزدیک منزل خود (مسجد جامع) بدان منظور که اگر احیاناً به ابن سبیلی (در راه مانده ای) و لامکانی برخورد کنند وی را به اتاق بیرونی منزل که برای همین موارد اختصاص داده بوده، هدایت کند.
این گونه نبوده که مرحوم حاج شیخ علی از تمکن مالی بالایی برخوردار بوده، بلکه ناشی از خصلت و جربزه خانوادگی ایشان بوده است. همیشه کسانی بوده اند که از مکنت بالایی بر خوردار اما «نان کور» نیز بوده اند. نکته آخر در مورد ایشان این است که در زمان کشف حجاب عصر پهلوی اول، مرحوم حاج شیخ علی در برابر مأمورین فشار دولتی ، در مقابل این پدیده مقاومت شجاعانه نشان داده و کسی را یارای آن نبوده که بستگان ایشان را ملزم به کشف حجاب کند. البته عموم مردم نیز سرسختی و مقاومت نشان می داده اند.
۳- مرحوم حاج علی بهبهانی: ایشان از تمکن مالی برخوردار بوده است اما به موازات آن به علت «بلاعقب» بودن، اقدامات عام المنفعه و در خور توجهی کرده اند. از جمله حفر سه حلقه چاه آب آشامیدنی و احداث «آب انبار» ، غسالخانه و تعمیر و مرمّت مسجد آرامستان محله بهبهانی (حلیبونی) و احداث قلندرخانه در کنار مسجد جامع بوده است. میزان میهمان دوستی ایشان نیز شایان ذکر است.
خوانندگان محترم این نوشتار عنایت داشته باشند که در دهه های قبل، مطلقاً امکانات رفاهی و معیشتی امروزی در میان نبوده است. لذا پذیرش مکرر میهمان، همت والائی را طلب می کرده است.
۴- (مرحوم حاج محمد شاه محمدعلی) معروف به حاج محمد دیلمی (محمدزاده) : زمانی که دریای بندرریگ در حالت «مدّ» قرار می گرفته ، امکان رفتن شهروندان به محله حلیبونی به هر منظور و مقصدی سلب می شده است.
از بد حادثه نوه ایشان (کربلائی ماشاءالله) در جوانی بدرود زندگی می گوید. مرحوم حاج محمد برای شادی روح و جلب دعای خیر مردم و باقیات الصالحات ، مبادرت به احداث پل ارتباطی «تخته – سنگی» بین آرامستان حلیبونی و محله جنوبی (خشم هیرونی) می نماید که در زمان خود بسیار در خور اهمیت بوده و این پل تا سال های متوالی مورد استفاده و قرین دعای خیر مردم بوده است.
۵- در زمینه ی بنیانگذاران مساجد و حسینیه های بندرریگ قبلاً قلمی شده و دیگر نیازی به تکرار نمی باشد.
و در پایان:
روزی بخشدار وقت بندرریگ از عده ای تجّار دعوت می کند تا با همیاری خود برای بندرریگ حمامی احداث نمایند. یکی از تجّار معروف که شوخ طبع بوده و در ضمن گشاده دستی زبانزدی هم داشته اند به بخشدار
می گوید: آقای بخشدار ! ما بزرگترین حمام را داریم. بخشدار می پرسد این حمام کجاست که من نمی دانم؟
آن تاجر به شوخی و طنز می گوید ( دریا ! )